چگونه بعد از دوره مصدومیت دوچرخه سواری کنیم؟ (بخش مربوط به روان)

چگونه بعد از دوره مصدومیت دوچرخه سواری کنیم؟ (بخش مربوط به روان) - آیبایک

چگونه بعد از دوره مصدومیت دوچرخه سواری کنیم؟ (بخش مربوط به روان)

برگشت به میادین پس از یک مصدومیت کوتاه مدت یا طولانی مدت برای هر ورزشکاری در سرتاسر جهان یک چالش بسیار سخت است. این کار از نظر جسمی، ذهنی و احساسی هم چالش برانگیز و کاملا قابل درک است. اگر آخرین بار که ورزش کردید منجر به درد فیزیکی شد، بهتر است برای ورزش کردن زیاد عجله نکنید و با حوصله آن را انجام دهید.

یک توصیه عمومی و رایج وجود دارد و آن هم این است که “فقط کارت رو انجام بده”. معنی این جمله این است که بعد از برگشت به میادین فقط وارد شوید و مانند قبل ورزش کنید. این کار باعث نادیده گرفته شدن احساس ترس یا دلهره می شود که همیشه درون هر ورزشکاری وجود دارد اما واقعیت خیلی فرق دارد.

به نظر می رسد که پیروی از این توصیه زیبا اما نادرست و سخت گیری زودهنگام و نادیده گرفتن عکس العمل و نقش ذهن در این فرآیند، می تواند نتیجه معکوس داشته باشد. این می تواند هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی نتیجه معکوس داشته باشد و در نهایت بازگشت به انجام فعالیتی را که طولانی مدت دوست داشتیم آن را دوباره انجام دهیم، بسیار دشوارتر می کند.

پس باید چه کاری را انجام دهیم؟ تقریباً مانند هر چیزی که به بدن ما مربوط می شود، پاسخ در مهم ترین عضله ورزشی ما یعنی مغز نهفته است. مغز چرخه آسیب، درد، استرس و اضطراب خودش را تغذیه می کند و ما باید به نقش مغز بپردازیم تا بتوانیم هر چه سریع تر فعالیت های ورزشیمان را انجام دهیم.

 

مغز ما چه تاثیری می گذارد؟

برای اینکه بفهمیم چرا بازگشت پس از مصدومیت به هر نوع فعالیتی، چه دوچرخه سواری باشد و چه پیاده روی و قدم زدن در شهر، بسیار دشوار است، باید نقش مغز را درک کنیم تا بتوانیم به جای مقابله با آن، از آن استفاده کنیم.

اولین چیزی که باید به خاطر داشته باشید این است که ترس، دلهره و مقاومت روانی در برابر حرکت پس از آسیب، یک واکنش کاملا طبیعی است و این واکنشی است که مقدم بر تفکر منطقی است. این یک پاسخ خودکار است. برای این کار باید از آمیگدال خود تشکر کنیم، بخشی از مغزمان که تقریباً به اندازه یک بادام است و مسئول پردازش احساسات است.

 

وضعیت روانی بعد از مصدومیت - آیبایک

 

اضطراب و ترسی که ما احساس می کنیم به خاطر این است که آمیگدال یا بادامه ما وظیفه بقا و حفاظت را انجام می دهد و وظیفه دارد که ما را ایمن و زنده نگه دارد (همچنین آمیگدال جایی است که پاسخ مبارزه و فرار را می دهد). تلاش برای اجتناب یا دور زدن این ترس، دلهره و مقاومت روانی نه تنها بی معنی است، بلکه در واقع نتیجه معکوس دارد. برای درک روش بهتر در مورد روند بهبود پس از مصدومیت، بیایید با بررسی آنچه در مغز ما در چرخه آسیب قرار دارد شروع کنیم.

هنگامی که ما در حال انجام یک فعالیت مثلا دوچرخه سواری هستیم و این فعالیت باعث ایجاد درد می شود، درد توسط مغز ما به عنوان یک تهدید ثبت می شود و پاسخ ترس یا اضطراب را در آمیگدال فعال می کند. سپس آن فعال سازی با فعالیت که در اینجا دوچرخه سورای است، مرتبط می شود. ناخواسته، ما بین دوچرخه سواری و چیزی که ذهنمان به عنوان یک تهدید درک می کند، پیوندی در مغزمان ایجاد می کنیم و نورون هایی که در واکنش به درد و دوچرخه سواری شلیک می کنند، به هم متصل می کنیم.

از این به بعد هر گونه فعالیت دوچرخه سواری در آینده به طور خودکار آمیگدال ما را در حالت آماده باش قرار می دهد و باعث ایجاد احساس ترس در ما می شود که به نوبه خود می تواند تجربه درد بدن را تقویت کند که این ارتباط را بیشتر تقویت می کند. همانطور که جنیفر هایز در کتاب خود یعنی حرکت بدن، شفای ذهن نوشته است، “نورون هایی که با هم درد می کشند، به هم متصل می شوند.” نشان می دهد که بیهوده به این کار چرخه آسیب نمی گویند.

هنگامی که ارتباط یک حرکت و درد خاص در مغز ایجاد شد، آیا می توان این ارتباط را قطع کرد؟ پاسخ به این سوال بله است. اما قطع کردن این اتصال یک شبه اتفاق نمی افتد و نیازمند تلاش آگاهانه است.

 

چگونه اتصال را از بین ببریم؟

راهی که می توانیم با آن به معنای واقعی کلمه ذهن خود را تغییر دهیم این است که ابتدا طرز فکر خود را تغییر دهیم. با دور شدن از ذهنیت «فقط انجامش بده» و در عوض درک این موضوع که ما باید از مغز خود در کنار بدن خود مراقبت کنیم، می‌توانیم به طور مؤثرتری از روند بهبود حمایت کنیم. تغییر آگاهانه طرز فکر ما می تواند تأثیر قدرتمندی بر توانایی ما برای غلبه بر یک آسیب دردناک داشته باشد و اگرچه انجام این کار ساده به نظر می رسد، اما لزوماً آسان نیست.

 

پروسه و مراحل بازگشت به تمرین دوچرخه سواری بعد از آسیب و مصدومیت - آیبایک

 

در مرحله بعد باید یاد بگیریم که چگونه آمیگدال یا بادامه خود را آرام کنیم، آن هم زمانی که آمیگدال در انتظار تکرار تجربه درد فیزیکی که با یک فعالیت خاص مرتبط است، فعال می شود. یک نقطه شروع خوب این است که به سادگی به حس فیزیکی نفس خود توجه کرده و روی آن تمرکز کنیم.

نفس مانند یک خط ارتباط مستقیم با سیستم عصبی ما و ابزاری قدرتمند برای تعدیل واکنش های آن است. مطالعات نشان داده‌اند که تمرکز بر روی تنفس می تواند منجر به ارسال پیام های آرامش بخش به آمیگدال شود که اساساً دکمه تنظیم مجدد در پاسخ خودکار ترس را فشار می دهد. اتصالات عصبی جدید که در آن فعالیت و درد در هم تنیده نیستند، می توانند ایجاد شوند.

تغییر آگاهانه طرز فکر و تمرکز بر تنفس در طول لحظات سخت در مسیر بهبود آسیب دیدگی به افراد کمک زیادی کرده است. امیدواریم این دو ابزار ساده و در عین حال قدرتمند به کار شما بیایند، به خصوص اگر با آسیب و مصدومیت روبرو هستید. امیدواریم بازگشت از مصدومیت و آسیب، سفر جدیدتان را به سفری تبدیل کند که رابطه شما با بدنتان را غنی تر کند.

به این مطلب از آیبایک امتیاز بدهید!
[کل: 1 میانگین: 5]